اگر ده سال قبل به کسی میگفتند روزی خواهد رسید که زاینده رود و دریاچه ارومیه خشک خواهند شد، کسی باور نمیکرد. در ایران سرنوشت رود و دریا و دریاچه، سرنوشت تلخی است. «زایندهرود» که خشکید و دریاچه ارومیه هم دیگر آبی ندارد و نوبت به دریای «خزر» رسیده است اما به گونهای دیگر. خبری از ماهیهای نزدیک ساحل نیست و تور ماهیگیر جای ماهی، زباله صید میکند، هر روزه بخشی از شن های ساحلی را به منظور پروژه های عمرانی به مکان های دیگر حمل میکنند و فاضلاب های شهری از کوتاه ترین مسیر به دریا میرسند.
دریای خزر بزرگترین پیکره بسته آبی در سطح زمین است و نبود هر گونه ارتباط طبیعی با سایر اقیانوس ها آن را به یک زیست بوم ویژه تبدیل کرده است. از سوی دیگر اما این خصوصیات منحصر به فرد سبب آسیبپذیری بیشتر آن در برابر عوامل خارجی نیز شده است.
21 مرداد (12 آگوست) روز جهانی دریای خزر (کاسپین) نامیده شده تا این روز فرصتی باشد برای توجه به این دریا و خطراتی که آن را تهدید میکند. هر چند کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر (کنوانسیون تهران) به تصویب کشورهای حاشیهای این دریا رسیده و آنها را موظف به رعایت مفاد این کنوانسیون کرده اما گسترش آلودگیها نشان از بیتوجهی کشورهای عضو، به آن دارد.
آلودگیهای ناشی از عملیات اکشتاف و استخراج نفت و گاز، نزدیکی کارخانجات به رودخانهها و ورود فاضلابهای تصفیه نشده به دریا، ماهیگیری بیرویه، بیتوجهی مسافران و گردشگران در حفظ محیط زیست و بطور کلی آلودگیهای صنعتی، کشاورزی، میکروبی و بیولوژیکی به شکلی جدی این دریاچه را تهدید میکند که در آینده نه چندان دور میتوانند آسیبهای جبران ناپذیری به بزرگترین دریاچه جهان وارد کند و سرنوشتی تلختر از زایندهرود و دریاچه ارومیه را برای آن رقم بزند، آنگونه که شاید نسل های بعد تصویری واضح از دریای خزر را هرگز به یاد نیاورند.